نظریهی ایده آلیستی[1](تغییر در ارزشهای فردی)
اگرچه این نظریه کاربرد عمومی دارد اما در اصل برای کشورهای در حال توسعه طراحی شده است. نکتهی اساسی در این مجموعه نظریهها این است که رسانههای همگانی به انتشار ارزشهایی در جامعه میپردازند که در فرد سبب نوآوری، تحرّک اجتماعی، روانی و ذهنی شده و وجدان کاری را در او تقویت میکند. در زمینهی نقش رسانهها در دگرگونی ارزشهای فردی و اجتماعی جوامع، میتوان به یکی از پارادایمهای مسلّط در حوزهی ارتباطات و توسعه در دهههای 60 و 70 میلادی اشاره کرد که به رسانهها بهعنوان موتور دگرگونی و تغییر ارزشهای جوامع سنتی و ورود به جامعهی مدرن تأکید میشود. بر اساس این نظریه، رسانه به انتشار یا اشاعهی نظام ارزشی کمک میکند که خواهان نوآوری، تحرّک و موفقیت و مصرف است (مککوئیل، 2000). رسانهها موجب پدیدهی تحرّک روانی و بیگانگی عاطفی[2] میشوند که لرنر[3] آن را به مثابه امتیازی روانی در نوسازی مؤثّر میداند. بیگانگی عاطفی، در نظر لرنر به معنای قدرت تطابق با محیط دگرگون، در وضعیتهای مختلف و متغیّر است؛ بنابراین وسایل ارتباط جمعی، باعث آموزش درک وضعیتهای مختلف شده، با برانگیختن تخیّل، افراد را بهجای کسانی که کارگردان قضایا هستند، قرار میدهد. این وسایل همچنین موجب بهوجود آوردن تجارب جدید و مختلفی میشوند که لرنر آنها را عوامل افزایش تحرّک روانی میداند (روشه، 1366 به نقل از خجیر، حسیننظر، 1392). از نظر لرنر رسانهها با افزایش سطح توقعات و انتظارات در پیامگیران، به تضیعف سنتها و ارزشهایی که بهعنوان مانع بر سر راه مدرنیسم قرار دارند، کمک میکند. این نظریه با دیدگاههای هیگن و مککلند[4] که توسعه را نتیجهی تغییرات روانشناختی – جامعهشناختی در افراد میدانند، هماهنگی دارد.
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب